جان فدا| سیل بند سردارسیل خانه هایمان را بُرد. چطور بگویم؟ میدانی سر سفره ناهار نشسته باشی و یک دفعه درِ خانه ات با فشار محکمی باز شود یعنی چه؟ درِ خانه های خوزستان یک بار با فشار پوتین دشمن باز شد و یک بار با فشار سیل. - خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: سیل خانه هایمان را بُرد. رنج به رخمان کشیده شد و اشک، بی اجازه از چشم هایمان سُر خورد. چطور بگویم؟ میدانی سر سفره ی ناهار نشسته باشی و یک دفعه درِ خانه ات با فشار محکمی باز شود یعنی چه؟ درِ خانه های خوزستان یک بار با فشار پوتین دشمن باز شد و یک بار با فشار سیل؛ هر دو تایش هم گند زد به حُرمتمان؛ مگرآدمیزاد چقدر توان صبوری دارد؟ یک تکه گوشت و پوست و استخوان را بگیر و صبح تا شب چکشش بزن، چی از آن می مانَد؟ جز یک لاشه ی له شده ی بی رنگ و رو که حتی به درد خوردن هم نمی خورَد! ما همان لاشه ها بودیم! له شده و بی رنگ و رو و بدون مغز استخوان! آن قدر به درد نخور و پوک که حتی وقتی آب، خانه هایمان را بُرد، با خنده های دیوانه وار رفتیم بالای پشت بام های خانه هایمان و خودمان به خودمان گفتیم به جهنم! ، می خواستی این ها را بشنوی؟ خب شنیدی، خیر پیش! شب ها اینجا زود تاریک می شود. من هم شوهر یا پسر جوانی ندارم که تا سر جاده همراهی ات کند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |